برای تعریف لغتنامه ای معماری منظر ایتدا بصورت ریشه ای واژه منظر” landscape” را بررسی می کنیم که از دو کلمه تشکیل شده است:
Land: به معنای محل و هم مردمانی که در آنجا زندگی میکنند.
Escape: به معنای شکل دادن،پیوستگی و مشارکت
لغت نامه وبستر منظر را به صورت ایستا تعریف کرده “تصویری که نشان دهنده قسمتی از یک صحنه طبیعی بر روی زمین است مانند کوه”. لغت نامه آکسفورد ریشه منظر را نقاشی میداند. بنابراین لغت نامه ها نیاز به تجدید نظر دارند. از نظر مینیگ منظــر اصطلاحى آشناســت كــه غنى و محرك امــا درعين حال پيچيــده و گاهى گيج كننده به نظر مى رسد . منظر هم “يك واژه قديمى و خوشايند در گفتار مشترك” و هم “اصطلاحى فنى در حرفه هاى ويژه” است. از دیدگاه کاسگرو منظر صرفاً جهانى كه مى بينيم نيست بلكه يك ساختار، برداشتى از آن جهان و راهى براى ديدن جهان اســت. و در نهایت از دیدگاه کرنر منظر هم يك محيط اجتماعى مكانى و هم يك تصوير فرهنگى اســت ، رسانه اى است كه درون تفكرات مادى و خيال پردازانة جوامع مختلف در زمان هاى مختلف لانه كرده و مجسم مى شود. اگرچه كاربرد معاصر «منظر» اكنون با معانى تجربى و بى طرفانة آن در ارتباط است؛ ولى در اين زمينه، ميزان اهميت هركدام از اين معانى نيز متفاوت مى شود.
مضمون اغلب نوشــته هاى معاصر، راه يا راه هاى ســودمندى اســت كه منظر براى شــناخت جهان در اختيار مى گــذارد . منظر بــه ما چارچوبى براى فهم محيطى مى دهد كه در آن زندگى مى كنيم و آنچه دربارة آن احساس مى كنيم را توصيف و بررسى مى كند. همچنين منظر، يك مبناى سيستماتيك براى درك الگوها و فرايندهاى فضايى كه در اطرافمان مى بينيم و شــيوة انطباق نيازها و خواست هاى مردم با محيطشان را دراختيارمان مى گذارد. بنابرين، درك منظر، نقطة مقابل و مهم راه هاى ديگر شناخت را تكميل و فراهم مى نمايد. زبان منظر پیوند بین مکان و کسانی که در آن سکونت دارند را بازگو میکند. منظر پدیده ای پویا و نسبی که حاصل تعامل بین جامعه و طبیعت در طول تاریخ است. پویا است چون دائما در حال تغییر است.
در اينجا مــا دو ارزيابى متمايز از ويژگــى معماری منظر به عنوان شيوه اى براى شناخت بررسی میکنیم . از يك طرف، درك منظر را مى توان به عنوان بخش مكملى براى دانش، فرهنگ و جامعة مدرن به شمار آورد. در اين صورت، منظر از امتيازاتى مثل آشــنا بودن، انكارناپذيرى و مرتبط بودن با فرم هاى ديگر دانش رايج دربارة محيط برخوردار اســت و از طرف ديگر، از دانش منظر مى توان به عنوان مبناى نقد جنبه هاى زندگى مدرن بهره گرفت. ويژگــى قابل ملاحظة منظر به عنوان راهى براى شــناخت جهان، اين اســت كه به هردوى اين نقش هاى متفاوت و بنيادى تحقق مى بخشد. شــايد بالاتريــن توانايى منظــر علاوه بر خلق احساســات قدرتمنــد مالكيت، لذت زيبايى شناختى و ســرگردانى در پيچيدگى بوم شناسى اين باشد كه ارتباطات درون و بين جوامع را نيز بيان مى كند. پذيرفتن ابهام و معانى چندلايه اى منظر، ما را از آزمايش دقيق معانى و منشــأ آنهــا، معاف نمى كند. به بيان دقيقتر، ما را وا مى دارد نســبت به گذشــته، توجه بيشترى به آنها داشته باشيم، چراكه در ريشه هاى منظر به عنوان يك راه ديدن جهان است كه پيوندهايش با فرايندها و ساختارهاى تاريخى كشف مى شود و ما مى توانيم مطالعة منظر را درون مباحثه اى مترقى دربارة جامعه و فرهنگ، قرار دهيم طبیعت مجموعه ای از معانی و محلهای دست نخورده و منظر تبلور اعمال و افکار انسانی در محیط و نه صرفا یک چشم انداز است. منظر به دلیل ایجاد رابطه صحیح و بی واسطه با انسان غنی ترین منبع خواندن و بیان کردن است. شناخت زبان منظر، ادراک لایه هایی از معانی محیط را ممکن میسازد که به درک عمیق تر انسان از خود، طبیعت و ماوراطبیعت منجر میشود. دومين دستاورد چندظرفيتى بودن مفهوم منظر، شيوة توسعة دائمى معانى و تفاسير آن است؛ به گونه اى كه تنش بين جهات متفاوت منظر، پرتحرك است. ميشل كونان يــادآورى مى كنــد كه نقاشــى منظر در دهة 1970 به انتهــاى نقش خود در پيشگامى فرهنگ رسيده بود، با اين حال، تنها يك دهه بعد، منظر به عنوان شكلى از هنر و فرهنگ، رنسانسى را تجربه مى كند : اين مرگ و نوزايى فرضى نقاشــى منظر، دگرگونى ديگــرى در تاريخ بلند ايده هاى منظر اســت. اين تحول نشــان مى دهد كه چگونه ايده هاى منظر، عقايد متغير دربارة طبيعت، حادثه، زندگى مدنى، ارتباطات بين طبقات اجتماعى و بين انســان و خدا را منعكس مى كند.
مدرسه آتن اثر رافائل، عصر رنسانس
منظــر به جهان شــكلى تازه مى بخشــد نه تنها بــه خاطر شــاخصه هاى فيزيكى و تجربى اش، بلكه به دليل محتواى روشن و ظرفيتش در پذيرش و ابراز عقايد كه نتيجتاً ذهن را هم به كار مى گيرد . خواندن منظر همان مکانیابی است یعنی تشخیص ویژگی های منظر و آشکار کردن آنها. قابلیت هایی در محیط است که باید کشف شود.
دانشنامه ویکی پدیا منظر به یک معنا محیط پیرامون است و بر فضای ملموس و رویت پذیر اطلاق میشود اما در معنای دیگر دلالت بر ذهنیتی دارد که در انسان به واسطه مواجهه با این فضای کالبدی، نقش میبندد. در حالتی دیگر میتوان منظر را ترکیب این دو یعنی پدیدهای مرکب از ذهنیت و عینیت تعریف کرد . سوآفیلد و اُكانردر پى گيرى تحول معانى معاصر منظر در نيوزلند، بين منظرهاى ذهنى (مفاهيم ذهنى زمين)، منظرهاى عينى (پديده اى كه با چشم تعريف مى شــود) و منظر كل نگر (يا ادراك هماهنگ) تمايز قائل شدند. اين طبقه بندى در ذيل و در اين بازشناسى كه دانش منظر مى تواند در ابعاد مختلف وجود انسانى قوى تر باشــد؛ تعديل و باز مى شود : ذهن، عين، خيال، جسم و دست. اگرچه اين ابعاد متقابلاً منحصربه فرد نيست، اما چارچوبى براى راه هاى متفاوت دانش منظر نيز ارائه مى كند. اگرچه اين ابعاد متقابلا منحصربه فرد نيست، اما چارچوبى براى راه هاى متفاوت دانش منظر نيز ارائه مى كند.
انواع منظر
منظر ذهن در معماری منظر
روش يكى از متداول ترين شــيوه هاى دانســتن از طريق منظر، توليد دانش تعقلى دربارة زمين اســت. روايت «منظر» شرح مى دهد كه چگونه ما شاخصة يك محدوده از زمين را در يــك حالت بيوفيزيكــى درك مى كنيم : فرم آن، چگونگــى عملكرد آن، و آنچه كــه مى تواند به ما به عنوان ســندى از گذشــتة طبيعى و فعاليت بشــرى بگويد. اين دانش جهان است كه به طور سيستماتيك، ضبط، نقشه بردارى، اندازه گيرى، انتزاعى و طبقه بندى شده است. گسترش سيستم هاى انديشه حين سه دهه گذشته هم درك منظر را تحت تأثير قرار داده و هم اين تصور كه منظر، به عنوان يك سيستم محيطى، در مركز پيدايش قواعد اكولوژى منظر قرار دارد. اكولوژى منظر با شيوة فرايندهاى بوم شناختى در ارتباط است. مديران منظر در هدايت پروژه هاى مكان و پوشــش گياهى، به طورفزاينده اى از دانشى بهره مى گيرند كه از اكولوژى منظر حاصل آمده است.
منظرعین در معماری منظر
منظر آن چيزى اســت كه مى بينيم، شــيوة دوم شــناخت جهان از طريق منظر اســت. متغيرهاى متعددى وجود دارد. معانى عمومى منظر شامل عكسى از زمين، چشــم اندازى از يك نقطة خاص، يك منظره و ياكيفيت هاى خوش منظرة زمين مى شود. اين شيوة شناخت بر مشاهدة بصرى تأكيد مى كند و دغدغة زيبايى شناختى منظر را هم در بر مى گيرد. تاريــخ و نقــد منظر به عنوان يك تصوير يا منظره، بدنة اصلى شــناخت را مى ســازد، كه مطالعات اجتماعى و تاريخى نقاشــى منظر، شــاعرى، طراحى نواحى بيرون شــهر و گردشگرى را شامل مى شود. در بسيارى از شيوه ها، رويكرد«تماشايى بودن» منظر، معنى هسته اى در كاربرد معاصر، را مى سازد. جغرافيدان «جى اپلتون» پيوندى بين قضاوت زيباشناختى منظر به عنوان چشم انداز و علم مشــاهده ايجاد مى كند. او متن كلاســيكش، «تجربة منظر» را با اين ســؤال آغاز مى كند ” آنچه ما دربارة منظر دوســت داريم چيســت و چرا آن را دوست داريم؟ در 25 ســال بعدى، مطالب بسيارى به صورت تجربى درمورد زيبايى شناسى منظر بيان شــد اما پرسش«چرا»؛ همچنان مسئله ساز باقى مى ماند. اپلتون ارتباطى را بين منظر و بقاى تكاملى آن پيشــنهاد مى كند – امكان ديدن بدون ديده شدن – و بررسى تجربى و نظريه اى « طبيعت» يا «پرورش» كه ترجيحات منظر را شكل مى دهد. براى خيلى از مفسرين هر دوى اينها پاسخند و اين، پرسش، شكل دهى اجتماعى دانش منظر را به وجود مى آورد.
باغ شاهزاده ماهان کرمان
منظر خیال
برخلاف تفسير منظر به عنوان محيط بصرى كه مردم مى بينند، بعضى نظريه پردازان چنين استدلال مى كنند كه منظر يك ديدگاه جامعه شناختى ويژه است. ازاين رو، ايدة منظر به عنوان فرمى از شــناخت را مى توان فقــط درون بافت اجتماعى و تاريخى آن درك كرد و طبيعت آن دانش اســت كه به ما دربارة ارتباط بين انسان و محيط، درآن زمان آگاهى مى دهد. «كاســگروف» مى گويد : “منظر، يك مفهوم ايدئولوژيكى اســت كه شــيوه اى را به نمايش مى گذارد تا طبقات مردمى از آن اســتفاده مى كنند، به خود و جهانشان از طريق ارتباط متصورشان با طبيعت معنا دهند و بتوانند نقش اجتماعى ارتباطى خود و ديگران را با احترام به طبيعت ايفا كنند.” اين ايده كه منظر يك ارتباط يا مجموعه اى از ارتباطات بين مردم، زمين و طبيعت اســت بر بعد نمادين دانش منظــر تأكيد مى كنــد و در دهه هــاى اخير، علاقة فزاينده اى وجود داشــته براى شــيوه اى كــه در آن، منظر با شيوه هايى ويژه، نماد پيدا مى كند تا ارزش هاى ويژه را به نمايش بگذارد. بنابراين، منظر يك كد يا بدنة شــناختى خنثى نيســت كه بتوان آن را بى طرفانه و بى غرضانه فهميد بلكه بيشتر به تفاسير فعال نياز دارد.
باغ یوشانگهای چین
منظر جسم
منظرهــاى ذهن بر انتزاع ذهنى تأكيد مى كنند، منظرهاى عين بر مشــاهده تمركز مى كنند درحالى كه منظر خيال، ادراك ما را شــكل مى دهد. بعضى دانشمندان بر اين باورند که منظر اصولاً راهى براى شــناختن جهان از طريق تجربة هرروزه اســت. برای منظر، اصولا مثال، جكســون(Jackson ) ، برارزش هاى فرهنگى و دانش دربارة جهان تأكيد مى كند كه درون منظر بومى ابراز مى شود. ديگران شيوه اى را مورد مطالعه قرار داده اند كه مردم به واسطه آن منظرهاى روستايى، حومه اى و شهرى هرروزه را تجربه كرده و به آن خو مى گيرند. بســيارى از كشــورها دربارة اين نوع از دانش تحقيق و جســتجو مى كنند تا دربرابر جهانى شــدن اقتصاد، تكنولوژى و محيط هاى يكدست، يكسانى و اشتراكاتى كه ايجاد مى كنــد، مقاومت كنند. بر خلاف ديدگاه مرفهيــن، منظر بومى نمايش هويت محلى، مكان هاى آشنا و اجتماع است . جكسون تأكيد مى كند كه دانش هرروزة جهان كه در منظر بومى قرار دارد در زندگى بشرى جارى است نه در ابزار، آنگونه كه كاسگروف ابراز مى كند “منظر چيزى نيست كه به آن نگاه كنيم بلكه بايد در آن و به طور اجتماعى زندگى كنيم”. جكسون مى گويد: متوســط افراد هنوز حالت مــكان را با معمارى يا يك ســاختمان يادبود يا يك فضاى طراحى شــده، يك رويداد يا بعضى رخدادهاى روزانه، هفتگى يا فصلى كه منتظرشــان هســتيم يا به خاطر مى آوريم و با ديگران تقسيمشــان مى كنيم، مرتبط مى دانند و در نتيجه آن اتفاق از خود مكان، برجســته تر مى شــود. به علاوه باور دارم كه هميشه اين شيوة رايج بومى شناختى براى شناسايى كيفيت بى نظير جامعه اى بوده است كه درآن زندگى مى كنيم. اين احســاس ما از زمان، احســاس ما از آيين هاست كه دربلند مدت احســاس ما از مكان و اجتماع را ايجاد مى كند. دانشــمندان، حس منظر را هم به آن اضافــه مى كنند. “تصاوير و الگوها در منظر براى ما مفهوم دارند؛ چرا كه ما باهم تاريخ مشــتركى داريم. جوامع محلى مى توانند، دنيا را از طريق شناخت منظرى كه تجربه شده، بشناسند. اين شناخت پس از زبان رسمى قرار مى گيرد؛ به طورى كه بسيارى گزارشات زندگى روزانة مردم محلى نشان مى دهند كه چگونه شناخت از طريق تمام احساسات، انسجام مى يابد.
منظر دست
جكسون به طور ويژه به ريشه شناختى landchapts در برداشت خودش از منظر به عنوان«تركيبى از فضاهاى ساخته شده به دست بشر بر زمين» مى پردازد. او بر معماری منظری تمركز مى كند كه از طريق فعاليت هاى روزانه مردمى كه در جمع زندگى مى كنند، به وجود آمده است كه استيلگو از آن به عنوان «زمين شكل گرفته» تعبير مى كند. اولويگ مى گويد كه منشأ منظر به عنوان landschaft در رفتارهاى اجتماعى مرســوم اســت. وى از تنش بين منظر آيين و تلاش هايى براى تدوين منظر، به عنوان ديدگاهى انتزاعى تر از قوانين و ارتباطات استفاده مى كند. از اين دورنما، منظر«دست» شيوه اى اســت از قرارگرفتن شناخت در رفتارهاى اجتماعى روزمره كه تنها نمودى از قواعد تجربى نيست و مى تواند پايگاه كشف، تجربه و شناخت باشد.
روستای کندوان تبریز
به نظر بعضى نويســندگان، روش هاى ويژة شــناختن، بنيادى اســت؛ به گونه اى كه فرم هاى ديگر شــناخت را نيز مى ســازد. مثلا، كاسگروف، اســتدلال مى كرد كه پيوند اجتناب ناپذير و اجتماعى عميق بين منظر به عنوان «روش تصويرى» شــناخت جهان و روشى كه در جغرافى به عنوان توصيف «ابزارى» شاخصة زمين از آن بهره مى گيرد؛ وجــود دارد، مثل چيزى كه، نگارنده، منظرهــاى ذهن را يك منظر تصويرى، تلويحى تجسمى خوانده است. همچنين پيوندهاى دوجانبة واضحى بين منظر تجسمى و منظر شكل گرفته شده وجود دارد. از اين رو، امتياز اين روش درظهور ابعاد متفاوت شناخت منظر، اين است كه آگاهى ما ازتفاوت هاى ظريف نامحسوس در روشى كه منظر شناخته مى شود را افزايش مى دهد. اين مطلب وقتى اهميت مى يابد كه اين شناخت به عنوان پايه اى براى فعاليت حرفه اى، به شكل معمارى منظر، در اختيار گرفته مى شود.
روستای میمند کرمان
معمای منظر
معماری منظر طراحى يك شــيوة بســيار مهم براى شناخت جهان اســت، تاحدى كه جنبه هايى از شناخت جهان وجود دارد كه تنها از طريق طراحى امكان بروز مى يابد. در 1950، معمار منظر «اكبو» دســتور كارى براى اين حرفه تنظيم كرد كه : “منظر را مى توان فقط، به طور ویژه و مستقیماً تجربه كرد”. براى درك منظر و بكارگيرى اين ادراك، معماران منظر نياز داشــتند روش علمى را بشناسند كه با آن “در نهايت هيچ چيز، نادانستنى نيست”. دانشــى كه اكبو جستجو مى كرد؛ تجربى، كاربردى و زيبا شناختى بود و تعهد عميق به عدالت اجتماعى را دربر مى گرفت. شناخت و عمل منظر، راه هايى به سوى دنيايى بهتر بود؛ « منظر براى زيستن»
كرنر در اســتفاده از منظر به عنوان يك ابزار اســتراتژيك براى تغيير فرهنگى، بحث مى كند و راه هاى متعددى براى تحقق اين رويداد شناسايى مى كند. استفاده از طراحى منظر به عنوان شــكلى از مقاومت در برابر يكسان سازى جهانى محيط از طريق بازيافت ويژگى ســايت؛ نقطة عطف براى مباحثات محيطى؛ يك واســطه به منظور گســترش پاســخ هاى مبتكرانه به اثرات صنعت زدايى؛ و استفاده از انديشة منظر به عنوان شيوه اى براى شكل دهى فراسازة آرمان شهر مدرن. قدرت خواندن ،بیان کردن . طراحی منظر یکی از بزرگترین استعدادهاست .همین توانایی بود که نیاکان ما را قادر ساخت در مکان هایی با شرایط اقلیمی سخت هم بتوانند سکنی گزینند.
منظر طبیعی دارای آثاری است که برای خلق مکان باید آنها را شناخت، خواند و فهمید .
گفتمان ها :
- گفتمان سریع و قابل مشاهده :حرکت گل آفتابگردان همراه خورشید از شرق به غرب (ناآگاهانه)
- گفتمان های آهسته و در طول زمان : فرسایش کوه ها . رانش زمین و شکل گیری دشت ها
- گفتمان هایی از جنس کالبد که همراه با نوعی آموزش و حس همدلی با طبیعت می باشد .
- گفتمان های کالبدی از دو نوع برونگرا و درونگرا است.
برونگرا: ساخت خانه هایی با سقف شیبدار در نواحی باران زا. ساخت دیواری ضخیم در خانه های کویری (آگاهانه ) درونگرا : طراحی باغ توسط طراح به طوری که از باغ خود برای به تصویر در آوردن طبیعت استفاده کند، استفاده کرده است.
آثار منظردر شکل گیری معماری منظر ناشی از چه عواملی می باشند؟
عوامل طبیعی در معماری منظر
- جنس زمین
نرم یا سخت بودن آن به طراح کمک میکند تا طرح مناسب محل را انتخاب کند .
- رنگ زمین
رنگ زمین ناشی از مواد موجود در خاک بستر طرح ایده هایی به ذهن طراح می آورد که شاید طرح مناسب در آنجا بتواند مکانی خلق کند که دارای ارزش است و حس مکان بیشتری بیافریند.
- فرم و شکل زمین
سلسله جبال کوه ها ، سواحل رودخانه ها، تپه های شنی، بلورهای برف مربوط به یک لحظه از زمان است. زیبایی آنها ناشی از ترکیب نظم و بی نظمی ، چیدمان هماهنگ و شکلی است که منعکس کننده فرآیندی است که آنها را به وجود آورده است. شکل یک جاده میتواند پیامی را منتقل کند از جمله خط مستقیم کوتاه ترین راه بین دو نقطه است ، جاده ای که راه به جایی نمی برد سوال برانگیز است و بالاخره جاده پیچ و خم دار قدم زدن را می طلبد. باید معانی را از میان شکل عناصر استخراج کرد.
- هندسه زمین
هندسه فراکتال یا هندسه طبیعت به معنی شکل های بی نهایت خودتکرار. هندسه فراکتال بر خلاف هندسه اقلیدسی، روش بهتری برای توضیح و ایجاد پدیده هایی طبیعی است . زبانی که این هندسه به وسیله آن بیان می شود الگوریتم نام داردکه به وسیله آن ، اشیاء مرکب می توانند به فرمول ها و قوانین ساده تری ترجمه و خلاصه شوند.
رایت : هندسه یک اسکلت زیبایی شناسانه است که دارای معانی نمادین میباشد.
هندسه فراکتال در طبیعت
- توپوگرافی در معماری منظر
خطوط هم ترازی است که موقعیت ارتفاعی زمین در هر نقطه را مشخص میکند. طراحی در چنین شرایطی دقیقا باید متمایل به سکون باشد نه آنکه توجه را به سوی خود جلب کند.گفتمانی میان ماده ،فرم و قلمرو . پله هایی از بتن مخلوط با ماسه قرمز ،ته رنگی سرخ ایجاد کرده است. درختان سرو آزاد به صورت ردیفی روی زمین شیب دار در تراس های پله ای وسیع کاشته شده اند. سنگ های دور آمفی تأتر احساس در پناه بودن را به تماشاگر می دهد. خود بستر تپه به ما میگوید که اینجا برای چه مناسب است.
Red Rocks Amphitheatre، گفتمانی در زمینه ، مکان
- فرسایش
رویدادی طبیعی که در طول تاریخ شکل می گیرد باعث میشود انسان در هنگام حضور در چنین فضایی احساس مکان بیشتری داشته باشد.چون اینگونه فضاها اسرار تاریخ را در دل خود دارند. هم چنین این فضاها به شدت خیال بر انگیزند و رویاهای انسان را پرورش میدهد مثل کلوت های شهداد.
کلوت های شهداد. مریخ ایران
- رانش زمین ،زلزله و آتشفشان ها
- عناصر اصلی معماری منظر شامل درخت ،رود ،انسان و …
یک درخت، زمین و آسمان را بهم مرتبط می سازد. تاج یک درخت قلمرویی سایه دار خنکتر و مربوطتر از نواحی اطراف است. مرز این قلمرو یعنی خط حاصل از چکیدن آب از روی درخت بر زمین تا مکان گسترش برگ ها ادامه دارد.
درخت: در چمنزار و یا کویر ، نشانه ای از آب است. نوعی تضاد با زمینه ، نقطه عطفی در کویر را نشان می دهد. در چمنزار ردیف سبزی از درختان که مایل ها دورتر دیده میشود وجودیک رودخانه را نشان می دهد. نوعی ریتم میان درختان دیده می شود.
رودها: از آسمان و زمین از درون خاک و سنگ آب جمع آوری می کنند و دانه های رس و سنگریزه و اشیاء دور ریختنی را حمل می کنند، در یک جا متمرکز و سپس مرتب می گردند. رودها که محل تمرکز ، حاصل خیزی و غنای مواد غذایی و آب هستند مقصدها را به هم مربوط میسازند مانند نقشه . رودها مترادف تمدن هستند راه رسیدن به قلمروهای دوردست را نشان میدهد.
انسان : والت دیزنی در روز قبل از افتتاح دیزنی لند گفت :”فراموش نکنید،هنوز بزرگترین جذابیت فرا نرسیده است و آن” مردم” است.مردم به مکان ها جان میدهند.طرح ها برای کامل شدن نیاز به مردم دارند. وجود انسان هم پدیده ای طبیعی و هم نشان از فرهنگ جامعه دارد و تزئینات ، لباس و رفتار مردم هر جامعه ناشی از هویت فرهنگی آن هاست.
- محصولات کشاورزی
برنج و ماهی غذای اصلی مردم ژاپن است یکی از زمین و دیگری از دریا. بسیاری از شهرهای امروز ژاپن بر روی کشتزارهای قدیم برنج ساخته شده است. برنج منظر شهرها و روستاها را می سازد. در گذشته واحدهای اندازه گیری در ژاپن از برنچ تأثیر گرفته اند. تاتامی از نی قسمت داخلی ساقه برنج بافته شده است. کاسه برنج ، حصیر تاتامی ، اتاق و ابعاد آن و بالاخره خانه و بلوک شهری تماماً اجزای یک کل هستند . نخ این تسبیح برنج است.
پوشش تاتامی در کف
عوامل مصنوعی در معماری منظر
عوامل مصنوعی در معماری منظر شامل عناصری که به طبیعت اضافه می شوند و بار معنایی به طبیعت داده می شود، مثل پل ها ، جاده ها ،خطوط راه آهن و … . در اینجا طبیعت به عنوان زمینه کار می کند. بناهایی که بدست انسان ساخته شده اند و خود آنها در ذهن استفاده کنندگان تبدیل به خاطره می شوند. مانند منظر بازی که انسان نقش زمینه را دارد.
پارک سیتروئن در پاریس
دسته ی دیگر از مناظر هستند که از رویداد خاصی سخن میگویند که به آنها را به عنوان منظرهای یادمانی میشناسند.
دیوار ویتنام در شهر واشنگتن؛ یادمان سربازان کشته شده آمریکایی در ویتنام مملو از یادمان ها و یادگارها و امروزه پربیننده ترین محل شهر است. بسیاری از بازدید کنندگان از هیجان اشک می ریزند. بسیاری نامی را لمس کرده یا می بوسند. خیلی ها دسته های گل و یا پیامهایی را برای مردگان و یا مفقودین که نامشان بر روی دیوار حک شده است می گذارند.
دیوار ویتنام، یادمان سربازان کشته شده آمریکایی
منظرهایی هستند که از فرهنگ ها ناشی می شوند. عوامل ذهنی و تخیلی به خلق مکان کمک می کنند. منظر نیایشی از این دسته است. مونت سن میشل، جزیره ای افسانه ای که معمولا در مه فرو رفته است. دریا و جلگه های وسیعی که از مد دریا شکل گرفته اند جزیره را محصور کرده اند. تصویر ذهنی با واقعیت تطبیق پیدا می کند. در خلال صد سال جنگ که ارتش انگلستان آنجا را اشغال کرده بود جزیره به خاطر این کلیسای بالای تپه فرانسوی باقی مانده بود. جزیره سلسله مراتبی دارد در پایین جزیره بخش های غیر مذهبی مانند فروشگاه ها و رستوران ها قرار دارد و هر چه جزیره به قسمت های بالایی و کلیسا نزدیک می شویم تقدس فضا بیشتر احساس می شود.
“mount saint Michael”. جزیره ای در فرانسه
در نهایت شاید بتوان گفت آثاری از معماری منظر که طراحی شده اند و کاملا مشخص است که انسان ساخت هستند معمولاً مورد توجه قرار نمی گیرند. کسانی که متوجه می شوند سنترال پارک نیویورک ساخته انسان است از دیدن آبشار نیاگارا که از طریق طراحی شکل گرفته است در تعجب هستند . چون آبشار نیاگارا را به غلط به عنوان یادمان طبیعت به حساب می آورند در حالی که انسان در شکل گیری آن نقش داشته است.
نتیجه گیری
شناخت منظر، بنيادى و قراردادى، عمومى و ويژه و جهانى و محلى است. ارتباط آن با قواعد رايج تر، حرفه ها و علاقه ها، شــايد به دليل پتانسيل ريشه اى آن هميشه سخت بوده است. اگرچه منظر را مى توان براى تقويت و گسترش روش هاى تكنيكى شناخت جهان به كار برد، اما درعين حال مى تواند گمانه ها، مسير تكنولوژى و اقتصاد مدرن را به چالش بكشد. فهم پديده شناختى هرروزه منظر، نقش اشتراكى آن درون نقشه كشى و طراحى و پتانسيل نقد طرح هاى قراردادى، همگى روش هايى براى احتمالات جايگزين، دربارة شــيوه اى كه ما محيط را مديريت مى كنيم، فراهم مى آورد. منظر مى تواند راهى براى قدرت بخشيدن به شکل وسيع تر در طراحى منطقه اى باشد. در مقياسى بزرگتر، كاربرد خلاقانة نمايش منظر در عملياتى كردن جنبه هاى جايگزين براى فرم شــهرى، ســرمايه گذارى فراسازه اى، مديرت بوم شناختى، بازســازى محيطى به كار رفته و تمايز منظرهــاى ناحيه اى و محلى متفــاوت مى تواند نقطه اى براى مقاومــت در برابر اثرات جهانى سازى، مهيا كند. بنابراين شناخت معماری منظر، غنى و پالايش يافته است.
سپاس از نگاه خوبتون به معماری منظر. تو درس معماری منظر بهم کمک کرد.
ممنون از مطلب خوبتون در مورد معماری منظر. نگاه خوبی بود به این مسئله. منظر ذهن. عین و ….
سپاس فراوان